تصاویری از طبیعت ایران و هرمزگان
تصاویری از طبیعت ایران و هرمزگان

تصاویری از طبیعت ایران و هرمزگان

عکاس امین حکمت نیا

صعود به سبلان ۴/۴/۱۳۸۹

خبر صعود  

 

تیم مشترک کوهنوردی دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرعباس و شرکت آلومینیوم المهدی فاتح  قله 4811 متری سبلان  

به مناسب میلاد با سعادت مولی الموحدین امام علی (ع)، تیم مشترک کوهنوردی دانشگاه آزاد اسلامی و شرکت آلومینیوم المهدی بندرعباس در شرایط بد آب و هوایی که با بارش شدید برف و مه گرفتگی همراه بود توانست با موفقیت به قله 4811 متری سبلان صعود نماید. به گزارش روابط عمومی دانشگاه ، این تیم پس از اعزام به استان اردبیل و شهر لاهرود و منطقه قوتورسوئی و شابیل به پناهگاه سبلان در ارتفاع3600 متری رسید و پس از استراحت کوتاهی به صعود خود ادامه داد و درپناهگاه دوم در ارتفاع 4200 متری این قله ، بیتوته نمود . این تیم ، فردای آن روز با توجه به شرایط بد جوی حاکم بر منطقه که با بارش برف ، مه گرفتگی شدید و کولاک همراه بود حرکت به سمت قله را آغاز کرد وپس از 6 ساعت کوهنوردی با صعود موفقیت آمیز به دریاچه یخ زده سبلان در مرتفع ترین نقطه این قله رسید و سپس پرچم دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرعباس و شرکت المهدی ،به طور جداگانه ، به نشانه افتخار ، برفراز این قله با شکوه به اهتزاز در آمد . اعضای این تیم را نیما ترابی ، محمد اکبرزاده ، رضا کاشانی، غلام عسکری ، جمشید رضوانی ، قربان طاهری ، طهماسبی و همچنین دکتر زهرا قاسمی و تکتم نظری به ترتیب به عنوان پزشک و همیار پزشک تشکیل می دادند .گفتنی است موسی فهیمی و امین حکمت نیا نیز به عنوان سرپرست و مربی این تیم را همراهی می کردند.   

           

   


   


  

  

 
 

 

 

 

گزارش صعود به قله سبلان 

از تاریخ 2/4/1389  تا 5/4/1389

مقدمه

ساوالان 

سبلان با ارتفاع 4811 متر از سطح آبهای آزاد دنیا سومین قله بلند ایران پس از دماوند و علم کوه است. این کوه زیبا در استان اردبیل و در نزدیکی مشکین شهر واقع شده و از آن به عنوان یک نماد مقدس برای مردم آذری زبان خطه اردبیل یاد می شود. سبلان کوهی است آتشفشانی تنها و سرکشیده. نواحی اطراف شامل تپه های کوچک و بزرگ فراوانی است که گویای آتشفشانی بودن ناحیه است. کوه پایه هایی سرسبز و پر بار، ‌چراگاهی بی دریغ برای چارپایان و سرشار از کندوان عسل. دشت هایی سرشار از گل هایی با هزاران ویژگی درمانی. بابونه، پونه، ‌"‌بوی مادَرَن "‌ زرد رنگ و "بولاقوتی" که در کنار چشمه می روید. دشت هایی که در پایان خرداد سرشار از گل های زرد و سپید و قرمز می شوند. صعود به سبلان یا به اصطلاح محلی ساوالان از مسیرهای متفاوتی امکان پذیر است که از آن نمونه می توان به مسیر شرقی یا حسینیه ، مسیر غربی و یخچال شمالی سبلان اشاره نمود. این کوه در طول جغرافیایی ۴۷ درجه و ۵۰ دقیقه شرقی و عرض جغرافیایی ۳۸درجه و ۱۷دقیقه شمالی قرار گرفته‌است. ساده ترین آن ها جبهه شرقی است. برای رفتن به این جبهه راهی جاده مشگین شهر شده از آن جا به شهر لاهرود و بعد "‌قوتورسوئی" و سرانجام "شابیل" خواهیم رفت. مسیری با ماشین نزدیک به یک ساعت و ربع است. در اطراف سبلان که بلندترین قله منطقه است قلل بالای 4000 متر زیادی وجود دارد که هر کدام دارای ارزش صعودی خاصی است. و از آن نمونه می توان به قلل کسره داغ ، هرم داغ و قوشا اشاره نمود.  

شرح گزارش 

 چهارشنبه 2/4/1389 ساعت 30/12 پرواز از بندرعباس به تهران به اتفاق تیم کوهنوردی استان در این برنامه عبارتند از: موسی فهیمی(سرپرست) ،امین حکمت نیا ، نیما ترابی ، محمد اکبرزاده ، رضا کاشانی، غلام عسکری ، جمشید رضوانی ، قربان طاهری ساعت 20/15 فرودگاه مهرآباد ـ خانم ها قاسمی (پزشک تیم) و نظری (همیار پزشک) به ما ملحق شدند با تاکسی ون به ترمینال غرب رفتیم . ساعت 19 از ترمینال غرب تهران با اتوبوس ولوو به مقصد اردبیل حرکت کردیم. برای رسیدن به اردبیل از قزوین، رشت و آستارا و عبور از منطقه زیبای گردنه حیران سرانجام به اردبیل رسیدیم. پنجشنبه 03/04/1389 ساعت 6 صبح به اردبیل رسیدیم. دیگر سبلان روشنایی کامل یافته بود. وارد ترمینال اردبیل شدیم برای صبحانه وارد رستوران ترمینال شدیم. ساعت 30/6 مردی میانسال به ما خوش آمد گفت :‌"خوش گلدوز". صبحانه عبارت بود از چای، سرشیر، عسل و نانی محلی. نانی شبیه به نان شیر مال ولی با ‌مزه ای دیگرگون که شیرین نیست. " بال قیماخ " بال به معنای عسل و قیماخ به معنای سر شیر. صبحانه ای که شاید در هیچ کجا یافت نشود. بسیار دلچسب و به یاد ماندنی. انسان با خوردن آن در خود احساس نیرومندی و توانایی می کند. از ترمینال با سواری راهی میدان وحدت شدیم. ساعت 10/7صبح از میدان وحدت اردبیل با مینی بوس قدیمی بنز ساعت 30/7 به طرف لاهرود رفتیم. دو نفر از تهران که حدود 60 تا هفتاد سال سن داشتند به ما پیوستند ساعت 10/9 دقیقه به لاهرود رسیدیم و ما در انتظار ماشین های لندرور که ما را به پناه گاه خواهند رساند هستیم. ساعت 26/9 دقیقه دو دستگاه لندرور کرایه کردیم ، در هر لندرور شش الی هشت نفر می توانند بنشیند و تا کامل پر نشوند حرکت نخواهند کرد. هزینه هر نفر 2500 تومان ‌چهره کوه دگرگون می شود، چرا که از جبهه شرقی به جبهه شمالی وارد می شویم. دیگر داخل کوه شده ایم. پهنه ای وسیع، که در کنار چمن های سر سبز و گل های رنگارنگ،‌ تکه سنگ های کوچک و بزرگ با رنگ های گونه گون آن را بزک می کنند. دشت پر است از عشایری که به ییلاق آمده اند با چادرهای سپید. از کنار آب گرم شابیل با ماشین رد می شویم. ساعت 20/10دقیقه است. 

ساعت 12یکی از لندرورها دیر کرده به دلیل خرابی آن لندرور دیگری کرایه کرده بودند

ساعت 10/11است.مسیری پر پیچ و خم با پستی و بلندی بسیار، به پناه گاهی در بلندای 3700 متر رسیدیم. بنایی با دو گلدسته به همراه دو ردیف تخت چوبی دو طبقه در داخل ودر کنارهر تخت پنجره ای کوچک روبه سینه کوه. آن را کمپ آمریکایی ها می نامند.

مسیری که بیشتر سنگی است. این ناحیه پر است از دریاچه های کوچک و بزرگ. به راحتی می توان چهار یا پنج دریاچه را دید.

صعودگروه اول

کم کم آسمان ابری می شود. دیگر سرما قابل لمس است.

ساعت 00/13   3/4/89  امروز ما بدون استراحت پس از رسیدن به پناهگاه کوله های خودمان را به امانتداری سپردیم و آماده صعود شدیم.12نفر از گروه بندرعباس و زاهدان و 2 نفر هم از تهران بودیم گروه تا ارتفاع 200/4 متر پیش رفت اما به دلیل خستگی راه و نبودن هم هوایی از ادامه مسیر باز ماند.

و با هماهنگی آقای فهیمی (سرپرست) گروه را به طرف پناهگاه همراهی کردیم. دو نفر از بچه ها آقای عسکری و طهماسبی توسط راهنما به سمت قله حرکت کردند . 

گروه را ساعت 18 به پناهگاه رساندیم و استراحت کردند و آنها را گرم نگه داشتیم. ساعت 21 گروهی که به قله رفته بودند (آقای عسکری و طهماسبی) به پناهگاه رسیدند آنها موفق به صعود شده بودند. صعود گروه دوم جمعه 4/4/1389 ساعت 6 صبح این جانب موسی فهیمی ، محمد اکبرزاده و امین حکمت نیا آماده رفتن به قله شدیم. ساعت 30/6 حرکت مان را به سمت قله شروع کردیم. پس از حدود 45 دقیقه از حرکت به سر یال ابتدایی می رسیم و از بالادست شاهد زیبایی های وصف ناپذیر منطقه می شویم. از اینجا به بعد مسیر دارای برف است و بایستی از آنها به صورت تراورس عبور کنیم. در راه گروه های زیادی وجود دارد که باعث شلوغی بیش از حد منطقه می شوند. پس از حدود یکساعت و نیم  کوهپیمایی از ارتفاع 4000 متر عبور می کنیم و با توجه به تغییرات بوجود آمده در سیستم بدن تا هم هوا شدن با این ارتفاع خستگی بیش از پیش بر ما غلبه می کند. 5 دقیقه استراحت ، فرصت خوبی برای تجدید قوا و عادت کردن به شرایط مذکور است. ساعت 15/10 صبح در ارتفاع 4200 متری در حالی که منطقه پوشیده از مه است آرام و بی صدا با گامهایی استوار و انگیزه ای مضاعف در حال صعود هستیم اگر چه استراحت های میان راه از لحاظ تعداد افزایش یافته اما مدت زمان آن کوتاه است. باد نسبتاً تندی در منطقه می وزد و ما را به پوشیدن لباسهای گرم وادار می کند. ساعت 40/11 به پایین آخرین شیب در منطقه می رسیم که نهایتاً ما را به سنگ محراب (از جمله مشخصه های بارز سبلان) می رساند. اگرچه آخرین شیب است اما خستگی 5/4 ساعت کوهنوردی در آن ارتفاع از توان ما کاسته است و مسیری که کاملاً پوشیده از برف است را آرام آرام می پیماییم . ساعت 12 به کنار سنگ محراب و در پایین قله محراب می رسیم . استراحت می کنیم و در هوایی مه آلود و سرد به مسیر خود که از بالای یخچال عظیم سبلان می گذرد ادامه می دهیم. دیگر به پهنه ای رسیده ایم با سنگ هایی تنومند. سنگ محراب را پشت سر نهاده و از میان دو یخچال پر برف رد می شویم. در برابر ما مسیری باریک قرار دارد که به پشت دیواره راه گشاست. اکنون دریاچه ای اهورایی در روبروست. ساعت 20/12 روز 4 تیرماه 89 برای ما لحظه ای به یاد ماندنی است دیدن دریاچه زیبای سبلان اگرچه یخ زده است خستگی راه از تن ما بیرون می کند و ما محو تماشای عظمت بیکران خداوند هستیم. زایران مومن وقتی به بالای سبلان می‌رسند به دریاچه سجده می‌برند. 

هوا سرد است با برف ملایم. تردید ندارم این جایگاه نیایش زردشت بوده است با هورمزد.  

خدا را سپاس می گوییم ، به یکدیگر تبریک می گوییم. 15دقیقه در کنار دریاچه نظاره گر بودیم و دست افشادیم و سرود مهر سر دادیم، عکس گرفتیم و با دیگران هم صحبت شدیم.  

ساعت 35/12 به دریاچه بدرود گفتیم.  به سمت پناهگاه باز می گردیم. مسیر بازگشت ما از همان مسیر بالا آمدن است مسیری که حدود 6 ساعت پیموده ایم را 4 ساعته باز می گردیم. ساعت 16 به پناهگاه سبلان رسیدیم یکی از دوستان (رضا کاشانی) در حال آماده کردن سوپ سبزی بود هم خوشمزه بود و هم خستگی مان را بیرون کردیم.

صرف ناهار و بستن کوله پشتی ها جهت پایین رفتن از جمله کارهایی است که در طول مدت استراحت در کنار پناهگاه انجام میدهیم. ساعت 30/17 پناهگاه شلوغ شمال شرقی را به مقصد شابیل ترک می کنیم. و از آنجا با لندرور به سمت شابیل حرکت کردیم. شابیل دارای مجموعه­ای شامل استخر و سونا است که از آب گرم طبیعی در آن استفاده می شود. اما وقت نداشتیم از آبگرم آنجا بهره نبردیم.  

ساعت 30/20 برای شام وارد رستوران ترمینال شدیم. شام آش دوغ و چلو کباب خوردیم.

پس از صرف شام ساعت 00/22 از ترمینال اردبیل با اتوبوس به سمت تهران حرکت کردیم.

شنبه 5/4/1389

ساعت 20/7 بامداد به ترمینال غرب تهران رسیدیم.

به ایستگاه قطار رفتیم وسایل و کوله پشتی ها را به امانتداری راه آهن سپردیم.

ساعت 9 صبح برای صرف صبحانه به قهوه خانه نزدیک راه آهن رفتیم. 

پس از صبحانه به خیابان منیریه رفتیم محل فروش وسایل ورزشی سپس گروه پس از آن به پارک شهر رفتیم هم برای استراحت و هم تفریح تا خستگی از تن بچه ها خارج شود. ساعت 00/14 نهار خوردیم. و بعد به ایستگاه راه آهن رفتیم برای تحویل وسایل و هرکدام از بچه با قطار و پرواز مربوط به خودشان راهی بندرعباس شدند. این برنامه در مورخ 6/4/89 در بندرعباس به پایان رسید. سرپرست برنامه: موسی فهیمی روابط عمومی: امین حکمت نیا سایر افراد: نیما ترابی ، محمد اکبرزاده ، رضا کاشانی، رضا طهماسبی، غلام عسکری ، جمشید رضوانی ، قربان طاهری پزشک : قاسمی ـ همیار پزشک : نظری مسوول پناهگاه آقای مسعود رحیمی ـ دبیر هیات کوهنوردی اردبیل : آقای حاج محمدی راننده مینی بوس: آقای بابکی  

تهیه و تنظیم: امین حکمت نیا

  

آشنایی با غذا های محلی هرمزگان

پاکورا (پکاره)  

معرفی کتاب آموزش آشپزی  

این کتاب توسط هنرمند هرمزگانی منا پوردریایی نگارش شده است . 

 

پاکورا کلمه ای به زبان اردو است و به لهجه تالگو (جنوب هندوستان ) پاکودا خوانده می شود که به معنی سرخ کردن است  البته در هرمزگان هم سرخ کردن را پاکو می گویند پاکورا یک نوع اسنک سرخ شده در روغن است که معمولآ به عنوان یک نوع غذای سریع واشتها اور سرو می شود  پاکورا از چند نوع مواد اولیه تشکیل شده مانند مرغ ، پیاز ،سیب زمینی ، گل کلم ، فلفل و ...که ان ها در مایه ای اغشته می کنند که با آرد لپه که در زبان اردو بیسن می گویند تهیه می شود و سپس ان ها را در روغن فراوان سرخ می کنند. محل پیدایش این اسنک هم جنوب اسیا است. 

 پاکورا را در هرمزگان پکاره می گویند که با آرد نخود خام  و آرد معمولی تهیه می شود. 

                                                   با سپاس از خانم پوردریایی 

 


نان مهیاوه


 برای بزرگنمایی روی عکس کلیک نمایید